داریوش اقبالی

به وبلاگ من خوش آمدید

165. من خسته ام رئیس!

وقتی 7 سالم شد، بابا و مامانم با کلی پرس و جو منو تو یکی از بهترین و گرونترین مدارس غیرانتفاعی شهر ثبت نام کردن. تو اون سالها که تو مدارس بچه ها از سر و کول هم بالا میرفتن و سه تا سه تا پشت یه نیمکت مینشستن، مدرسه من دو تا حیاط بزرگ داشت. پشتش یه پارک بزرگ بود با منظره زیبا. برا بیشتر مدارس مهم این بود که چطور با وجود برگزاری مدرسه تو دو شیفت صبح و بعد از ظهر بتونن این همه دانش آموز رو تو مدرسه شون جا بدن، برای مدرسه ما مهم داشتن کلاس زبان و نقاشی و
+ نوشته شده در جمعه 10 تير 1401ساعت 18:23 توسط نویسنده |